سفارش تبلیغ
صبا ویژن





میرحسین دیروز،امروز،فردا

  • نویسنده:حسین ملکی
  • تاریخ:سه شنبه 88/12/11

قبل از انتخابات

نخست وزیر جنگ بود نخست وزیر امام بود .مزه کوپن هایش زیر دندان مردم هنوز هم مانده بود .الگویی بود برای سیاست مداران تشنه قدرت که جای خود را به جوانترها  داده بودند .و به هر کس که طالب قدرت بود می گفتند که از میر حسین یاد بگیر .تنها از لای کتاب های تاریخ می شد سراغش را گرفت.کسی کار نداشت که الان چکار می کند .خبری هم از او نبود.البته خودش می گفت من در این بیست سال بین مردم بودم  می گفت : در این بیست سال به پارک می رفتم ....به زیارت می رفتم .........به مسافرت شمال می رفتم  .....به حمام می رفتم .......شام می خوردم .........ناهار می خوردم........... خلاصه بین مردم بودم .

تا اینکه در سال های 84 تا 88  دست دوستانش که  از قدرت کوتاه شده بود  و منافع خود را در خطر میدیدند آمدند پیش میر حسین و در گوشش خواندند : تو یک قهرمانی .....تو می تونی ....تو آخرشی ......تو تنها ناجی ما از دست این محمود گدا پروری .

خلاصه گوش بعضی ها دراز شد و وارد انتخابات شدند.کاری که بعضی های دیگر برای حفظ شخصیت شان حاضر

نبودند انجام دهند .

حین انتخابات

خلاصه با پروفسر رهنورد و یه عده آدم بی نوا که تنها داراییشان زر و زور بود دور او را گرفتند . البته ناگفته نماند که بعضی از آقایان که یکی شون عمامه مشکی داشت و قبلاً هم ریس جمهور بود رفت و در اجلاس قاهره که دول غربی هم آنجا بودند یک مذاکراتی با آقایان داشتند به آنها گفتند که هوای ما رو داشته باشید ما هم اگه به قدرت برسیم حقوق اسراییل را به رسمیت می شناسیم و با هلوکاست هم کاری نداریم .

اوباما هم یه چشمک زد و گفت :برو حله

و بدین ترتیب حمایت دول غربی رو هم به دست آوردند .

خلاصه تبلیغات رو شروع کردند  و با مشورت با بعضی از غربی ها تصمیم گرفتند که انقلاب رنگی راه بیاندازند .

بحث رفت بر سر اینکه انقلابمون چه رنگی باشه .

یکی گفت :شکلاتی

یکی گفت :قهوه ای

..............

بالاخره تصمیم گرفتند رنگشون سبز باشه .چون در ایران کسی نمی دانست که (میر) همان (سید) است شروع کردند به توزیع پارچه سبزو سبز  شد پرچم کشور اصلاحات .

شعار شون هم شد صداقت و قانون گرایی .

به به عجب چیزی شد.

اولین فیلم انتخاباتی رو درست کردند و برای اثبات صداقت یه بازیگر رو استخدام کردند که نقش مادر معتاد رو بازی کنه که بچه اش در این چهار سال معتاد شد دقیقا از اون روزی که احمدی نژاد رییس جمهور شد ه بود هم معتاد شد.

بعد هم برای اثبات راستی و صداقت در مناظرات آمار کذایی ارائه شد.

و بدین ترتیب همه باور کردند که صادق تر از میر حسین در دنیا پیدا نمی شود.

علاوه براین آقای میرحسین غیر از B.B.C فارسی و چند تا شبکه فارسی  صهیونیستی دیگر رسانه ای در اختیار نداشت .

و بدین ترتیب همه باور کردند که مظلوم تر از میرحسین در دنیا پیدا نمی شود.

و با همین بضاعت اندک رفت و تا در روز انتخابات با محمود گدا پرور به رقابت بپردازد.

بعد از انتخابات

آقای میرحسین و دارو دسته که در شمال شهر رای داده بودند دیدند که همه دارند به میرحسین رای میدن .میرحسین باور کرد که رییس جمهور شده .

اما بعداً معلوم شد که محمود گداپرور با بیست وچهار میلیون شده رییس جمهور .

اون فهمید که حتماً تخلف شده اون هم نه یکی دوتا .ده میلیون  .چون میرحسین خیال می کرد آرا در شمال تهران دارای ضریب است .

آقایون سبز رنگ کنارهم نشستند و گفتند چکار کنیم .زنگ زدند و از اربابشان اجازه  گرفتند .تصمیم بر این شد که بریزند در خیابان و آشوب کنند و با هر زوری شده باید ده میلیون آرا را پس بگیرند .

ریختند زدند ...سوزاندند.......کشتند .

اصلا شعار انتخاباتی هم همین بود یعنی قانون گرایی .این ها طبق ماده ی .......2542455 قانون اساسی عمل کردند.طبق این قانون تصریح شده بود که کسانی که در انتخابات پیروز نشده اند می توانند اتوبوس ها ومساجد و بانک ها و غیره را آتش بزنند و نیروهای امنیتی مانند پلیس و بسیج را به قتل برسانند و مردم عادی را مجروح و مضروب بسازند.

و بدین ترتیب  همه باور کردند که قانون گرا تر از میرحسین در جهان پیدا نمی شود.

نتیجه :

نام  میرحسین محبوب نخست وزیر امام با افرادی مانند بنی صدر عجین شد.

آقای میرحسین خداحافظ تا بیست سال دیگر.






اخرین مطالب